وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی

ساخت وبلاگ
مشوشم، شبیه صبح شنبه امکرختیِ فضای ظهر کافه امچرا کسی توجهی نمی کندکه ناامید نیستم... کلافه امچقدر سعی کرده ام نشان دهمکه خسته نیستم، ادامه می دهمکه راضی ام به روزمرگی... ولیدوباره داد می زند قیافه امهمیشه فکر می کنم که دیگران به چشم چی به من نگاه می کنند؟درست یا غلط، خلاصه هرچه هستهمیشه فکر می کنم اضافه امهمیشه خنده های خشک مرضیهمرا به سمت مرگ پرت می کنندو کودکی من کنار مرضیهجنازه می شوند در ملافه امنشانه های آخرالزمانی امپناه می برم به رخ ندادنمحقیقتی ست آشناییِ تو کهظهور کرده بود در خرافه ام + نوشته شده در سه شنبه یازدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت 6:39 توسط مرتضی عابدپور لنگرودی  |  وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m21tira بازدید : 1 تاريخ : پنجشنبه 20 ارديبهشت 1403 ساعت: 13:30

یا الله...ما هنوز پشت خاکریز پاوه ایماز نواده های مصطفی و کاوه ایمچشم آفتاب رو به اقتدار ماستاتفاقا این نگاه تازه کار ماستاز تبار میرزای سبز میهنیمتا رئیسعلی شدن جوونه میزنیمچند گویش ایم و یک شناسنامه ایمما تجلی شکوه شاهنامه ایمفتح کن صدا رو از سکوت ها نترساز هجوم تار عنکبوت ها نترسریشه باش در مسیر یکصدا شدنرشد کن به احترام جانفدا شدنپا برهنه توی لشکر ظهور باشمثل انقلاب ترجمان نور باشبا امید منتشر شدیم... با نسیمبا همین امیدها به قله می رسیماز قفس بپرس همچنان پرنده ایمهمدلی سلاح ماست، ما برنده ایمگرچه ابتدای راه گام دومیمتا همیشه هر قدم کنار مردمیمغیر ذکر (یا حسین) ذکر ما نبودهیچکس به غیر ما به فکر ما نبودما جواب پرسشای غیر ممکن ایم ما به آفتاب پشت ابر مومن ایم(تقریبا ترانه) + نوشته شده در سه شنبه پنجم دی ۱۴۰۲ ساعت 13:27 توسط مرتضی عابدپور لنگرودی  |  وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m21tira بازدید : 15 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 20:00

مرده باد شاعری که راز سنگر و ستاره ها را نداندزنده باشی تو که این راز را می دانستی(اسماعیل_رضا براهنی)..درددلی با شهید سید اسماعیل سیرت نیاترکیبی از بغض و سکوت و جیغ و فریاد و...یک ماجرای سرد، صبح تازه آباد و...آن روز ... تا جایی که یادم هست، آبان بودتابوت روحی سالخورده زیر باران بودترخیص می شد ذهنت از زندان تنهاییشاید سفر می کرد تا دوران تنهاییآن روز ها که بی کسی همواره درکت کردهر کس به هر نحوی که دورت بود، ترکت کردپیدا نمی شد قدر غم های تو... جایی کهخو کرده بودی با خودت، با زخم هایی که...با هرنگاه همسرت با گریه ی بعدیاز خانه بیرون می زدی تا گریه ی بعدیمی رفتی و شب زنده داری ها به دنبالتیک سرزمین از بدبیاری ها به دنبالتدنبال -نان شب دویدن- های معمولیشب های رو انداختن، شب های بی پولی*این روزها تحلیل مان درد است اسماعیلاین روزها که... / واقعا سرد است اسماعیل.ما خواب بودیم و عَلَم از دست ما افتادرفتی و کشور دست این نااهل ها افتاداز باغ رویاهایمان آینده را چیدندبی احترام خون تو (در کوچه رقصیدند)فهم برادرهای تو بی ترجمان تر شدآغوش سرد خواهرانت رایگان تر شداز سوره های انقلابی قهر می باردبی غیرتی از آیه های شهر می باردبعد از تو ما گیجیم، ما خوابیم، ما مستیمبعد از تو ما آلوده ی درجازدن هستیم*ترکیبی از بغض و سکوت و جیغ و... آبان بودتابوت روحی سالخورده زیر باران بودآن شب که خواب بدبیاری را نمیدیدیآن شب برای اولین شب، خوب خوابیدی + نوشته شده در دوشنبه ششم آذر ۱۴۰۲ ساعت 17:11 توسط مرتضی عابدپور لنگرودی  |  وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m21tira بازدید : 36 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1402 ساعت: 17:51

خطاب به شهید ...جهنمی ست جهان حول محور تردیدنشسته ایم و فقط استخاره میگیریمهمیشه در زدن حرف مرد میدانیمو در میانه میدان کناره میگیریمتو رفتی و‌ برکت رفت و شهر یادش رفت...نشسته ایم و فقط یادواره میگیریمخودت بگو که چه چیزی از این عجیب تر استکه یادواره ی تو از خودت غریب تر استسیاستی که به هرحال بی کفایت بودچرا مقصر‌ این بی کفایتی دین است؟چرا شعارنویسی گرگ و گله یکی ستحواس-پرت شده یا که بحث سنگین است؟قرار بود که پایان کار (آن) بشویممیان راه چرا حال و روزمان (این) است؟تو کوهی از طلبی، ما به تو بدهکاریمنشسته ایم... اگرچه سوال هم‌ داریمچه شد که از سر این نسل، جهل‌ بالا رفتچه شد که از سر هر عقل روسری‌افتادچه شد که مأمن آغوش ما افاقه نکردچه شد که رفت و به آغوش دیگری افتادچه شد که خطبه ی گوساله ها قرائت شدچه شد رسانه به دستان سامری افتادسوال های زیادی ست که نمی دانیمدر این میانه برقصیم یا برقصانیمدرون آتش یک (توی کوچه رقصیدن)خلیل های زیادی هنوز می سوزندهمیشه هم خودشان اصل را تلف کردندولی زمین و زمان را به هیچ می دوزندبه ذبح کردن تو توی کوچه خندیدندجماعتی که عزادار مرگ پیروزنددر ازدحام زن و زندگی و آزادیچقدر فحش شنیدی، چقدر جان دادیدعا بکن که نجنگیده عدل سر برسدنبرد شب زده منجر به آفتاب شودکسی که مسجد ما را به تیغ شعله کشیدبه حق خون تو میخانه اش خراب شدهجوم غرب به دست خودش غروب کندغروب جمعه ای از شرق انقلاب شوددعا بکن که خدا از دلت خبر دارددعا بکن، که دعاهای تو اثر دارد وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m21tira بازدید : 48 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 13:30

ثروت اصلی مدینه، بهترین مزارع کشاورزی، بهترین تجارت سودده و سودبخش ترین صنایع -ساخت طلاآلات و امثال این چیزها- در اختیارشان بود. بیشتر مردم مدینه در موارد نیاز به اینها مراجعه می کردند، پول قرض می گرفتند و ربا می پرداختند، یعنی از لحاظ مالی ریش همه در دست یهودی ها بود.(انسان 250 ساله-حلقه دوم/سید علی خامنه ای)...نه که از پای بست ویران استهمچنان انقلاب، میدان استچه کسی اشعری دوران است؟دور دور لباس عثمان استاین علی دوستان که می بینیمگسانند دور شیرینی.رای دادن به لیست دستوریتحت تحلیل رائفی پوریآخر بحث های اینجوریمی رسد به (فلان) منشوریآخر راهبرد ما این استنان اگر در جهاد تبیین است.توپ توی زمین ما؟ هرگزمار در آستین ما؟ هرگزنقص در دکترین ما؟ هرگزحلقه ی صالحین ما؟؟؟.. هرگز!!!ما کمالیم، عین مطلوبیمفقط آنها بد اند، ما خوبیم.موج آزادسازی ساحلفوج خرهای کاملا در گلاسپری های واضحا فلفلچشم، ما جاهل و شما عاقلچشم بر خاک عجز می دوزیمیا بیامیز و یا بیاموزیم.عرق خشک سیل کارگرانرود جاری شده از این کفرانطرح کددار کردن ایمانتئوری سازهای قم-واتیکانیقه آخوندهای بی همه چیز(خودتی... با توام، جناب مریض). وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m21tira بازدید : 123 تاريخ : شنبه 15 مرداد 1401 ساعت: 15:43

تو به سیمای شخص می نگریما در آثار صنع حیرانیم(عالیجناب سعدی)..چون ساختار "درد کشیدن" عوض شدهچون محتوا به فرم خودش پایبند نیستباید قبول کرد که در شعر (پیشرو)فرقی میان طره و زلف و کمند نیست.کوتاهی نگاه تو به حب زندگیبعلاوه ی تمرکز تو روی سادگیتاکید می کنند که معشوقه ی اصیلصرفا زن معاشرتی... قدبلند... نیست.درک تو از معاشقه اصلا کلیشه نیستاهلیت مدرن تو همواره مذهبی ستزیبایی مهار شده توی چادرتاینگونه که عوام نظر می دهند نیست.تو ترجمان فهمی و من حشو زائدماز من برای شعر سرودن چه مانده است؟چونکه از عشق تو به خداوند می رسماشعار من زیاد مخاطب پسند نیست.در مافیای عشق، هوس حکم می کندشب شد، بخواب؛ منطق بازی مشخص استشب شد، بخواب؛ هرچه شنیدی دروغ بودغیر از من و تو هیچکسی شهروند نیست وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m21tira بازدید : 130 تاريخ : شنبه 15 مرداد 1401 ساعت: 15:43

بعضی ممکن است سخنان من راجع به خیر و شر را فاقد ادب و خارج از عرف سیاسی جهان بدانند و آن را نپسندند. اما من همچنان سخن خود را تکرار می‌کنم. جنگ ما جنگی است میان خیر و شر و ما شیطان را با نام خودش مورد خطاب قرار می‌دهیم. برای جنگ با شیطان و رژیم‌های قانون‌شکن، ما نیازی به ابداع مشکل و تضاد میان خود و آن‌ها نداریم. ما تنها باید مشکل و تضاد موجود را آشکار کنیم و ما جهان را به مقابله با آن‌ها هدایت خواهیم کرد..(فیدل کاسترو/ مراسم بزرگداشت اول ماه مه)..قدری به جای گریه توجه کناین روضه ها که ... مرثیه هم دارنداین سینه های مدعی خفقانوقتش که می رسد ریه هم دارندجمعی که گفت؛ ما غم (نان) داریمما را همیشه (بره) تصور کرد(ما) فحش می خوریم از (آنها) کههمراه پول، سهمیه هم دارندآزادی و رسانه و سرمایهاضلاع یک مثلث بی رحم انددر انتها همیشه به هم وصل اندبا هم اگرچه زاویه هم دارنداملای نانوشته که بی غلط استما رای می دهیم که بنویسیمهمواره متن های جسورانهکم یا زیاد، حاشیه هم دارندعمارهای گیج نمی فهمندبا نقدهای وارد (بی موقع)در نطق خویش، مخرج مشترکیبا خطبه ی معاویه هم دارنداینجای قصه "مادر موسی باش"کلا توکلت به خدا باشداین رودها همیشه خروشاننداین رودها که... آسیه هم دارند وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m21tira بازدید : 119 تاريخ : شنبه 15 مرداد 1401 ساعت: 15:43

فراق . [ ف ِ / ف َ ] (ع مص ) جدایی . دوری . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). از یکدیگر جدا شدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ). از هم جدا شدن . به فتح هم آمده است : هذا فراق بینی و بینک . (قرآن 78/18). (اقرب الموارد). مقابل وصال.دهخدا..قسم به عصر، که در اصل نوبهار توییکه هرچه غیر تو فانی ست، ماندگار توییسلام و عرض ادب؛ قطب عالم امکانکه شهسوار و جهاندار و تاجدار تویینشسته ایم که آن نفس مطمئنه کجاست؟که سرکشیم در این آتش و مهار توییتو نیستی همه ناممکن اند، ممکن شوبه آفرینش سوگند، ابتکار توییاز اینکه منتظرت -نیستم- گریزی نیستتو امر کن -بشوم- صاحب اختیار توییکجا از این همه تنهایی ام فرار کنمکه شاهراه ترین حالت فرار توییبیا به میکده با ذکر یاعلی بر لبکه تو پیاله شناسی، شرابخوار توییهرآنچه می شد را (باختیم و خرسندیم)سعادتی ست نبردن، اگر قمار تویینگاه کن که چه اندازه دوستت دارمکه فکر می کنم از هر نظر دچار تویی(هزار وعده ی خوبان یکی وفا نکند)بیا بیا صنما که یک از هزار تویی...  وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m21tira بازدید : 146 تاريخ : پنجشنبه 29 ارديبهشت 1401 ساعت: 3:11

حد تو رثا نیست، عزای تو حماسه استای کاسته شأن تو از این معرکه‌گیران....(حسین منزوی)..روزی که ظهر فهم بشر گرگ و میش شدظلمت نشست و سیطره ی آفتاب رفتآن روز دیپلماسی کوفی چه کرد کهمیدان به سمت خوردن یک چکه آب رفتآن روز نیز رابطه ای برقرار بودبین حرام خوار شدن-ناخلف شدنگاهی سکوت حامل تایید ظالم استگاهی یکی ست بی طرف و بی شرف شدنآزادگی به نوبه ی خود یک پیام داشتاین واژه تا به ما برسد استعاره شددر دست یک ترانه ی شش ماهه داشتیمی خواستی غزل بشود، چهارپاره شداز این نما که نیزه و شمشیر حاکم استچیزی که خوب دیده نشد پیکر تو بودیک لحظه توی خیمه و یک لحظه روی تل(این جبهه ی مقاومت خواهر تو بود)یک روز توی کوره سرش گرم معجزه ستیک روز روی نیزه بیانیه می شوداین یک سر بریده فقط نیست، ارتش استامروز کاخ سبز حسینیه می شود...  وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m21tira بازدید : 142 تاريخ : پنجشنبه 29 ارديبهشت 1401 ساعت: 3:11

بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است . . چه رویکرد کریهی، چه بازخورد چموشی حیاط خانه ی ما را، نه گربه ماند و نه موشی رسیده ایم به آن شب، شبی که در رحم فقر شکنجه تغذیه می شد جنین حلقه به گوشی سیاه بخت بدینسان که در قلمرو انسان موجه است جهانبینی ذغال فروشی به گوش کاخ نشینان خطبه خوان برسانید که زنده باد خرابی، خجسته باد خموشی عبای فتنه که مثل ردای سلطنتی بود خدا کند که بیایی، لباس ساده بپوشی وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی...
ما را در سایت وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m21tira بازدید : 129 تاريخ : پنجشنبه 29 ارديبهشت 1401 ساعت: 3:11